header

لقمان مقام علم و حكمت

home
list
archive
درباره وبلاگ
--بسم الله الرحمن الرحیم-- --وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن یَشْكُرْ فَإِنَّمَا یَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ-- هر آینه به لقمان حکمت دادیم و گفتیم : خدا را سپاس گوی ، زیرا هر، که سپاس گوید به سود خود سپاس گفته ، و هر که ناسپاسی کند خدا بی نیاز و ستودنی است./ پيامبر اسلام(ص) فرمود: « هر كسي كه سوره لقمان را بخواند در قيامت رفيق و دوست او است و به عدد كساني كه كار نيك يا بد انجام دادند( به حكم امر به معروف و نهي از منكر در برابر آنها) ده حسنه به او داده مي شود.»
آمار وبلاگ

تعداد بازدیدها :

346953

تعداد نوشته ها :

708

تعداد نظرات :

19

آیه قرآن تصادفی

روزشمار فاطمیه تاریخ روز
اوقات شرعی تماس با ما

آيه12 سوره لقمان

وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ


  • هر آينه به لقمان حكمت داديم و گفتيم : خدا را سپاس گوي ، زيرا هر، كه سپاس گويد به سود خود سپاس گفته ، و هر كه ناسپاسي كند خدا بي نياز و ستودني است

تفسير آيه در ادامه مطلب


تفسیر نور

1- حکمت، عطاى خداوند است، نه کسب کردنی. (گرچه مقدّمات آن قابل 
کسب است.) (و لقد آتینا لقمان الحکمه)
2- نعمت ویژه، شکر ویژه مى‏طلبد. (آتینا لقمان الحکمه... اشکر لله) چنانکه خداوند
در برابر اعطاى نعمت ویژه‏ى کوثر به پیامبر اسلام، از او شکر ویژه 
مى‏خواهد. (انّا اعطیناک الکوثر فصلّ لربّک و انحر) <25> 
3- اوّلین فرمان به حضرت موسى بعد از نبوّت، فرمان نماز و اوّلین فرمان بعد از
دادن حکمت به لقمان، فرمان شکرگزارى است. (ان اشکر لِلّه)
4- شکر نعمت‏هاى خداوند، به سود خود انسان است. (و من یشکر فانّما یشکر
لنفسه) چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم : (لئن شکرتم لازیدنّکم) <26> 
5- هرگونه دارایى و غنى ارزش نیست، غنایى ارزشمند است که از هر آفت به 
دور باشد. (غنیّ حمید)
6- خداوند، حمید است، چه انسان‏ها او را حمد کنند یا نکنند. (غنیّ حمید)
سیماى لقمان حکیم 
در تفسیر المیزان بحثى درباره‏ى جناب لقمان آمده است که بخشى از آن را نقل مى‏کنیم :
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: لقمان، پیامبر نبود، ولى بنده‏اى بود که بسیار فکر مى‏کرد و به 
خداوند ایمان واقعى داشت. خدا را دوست داشت و خداوند نیز او را دوست مى‏داشت و به او
حکمت عطا کرد.
امام صادق (علیه اسلام) مى‏فرمایند: لقمان، حکمت را به خاطر مال و جمال و فامیل دریافت نکرده 
بود، بلکه او مردى پرهیزکار، تیزبین، باحیا و دلسوز بود. اگر دو نفر با هم درگیر مى‏شدند و
خصومتى پیدا مى‏کردند، میان آنها آشتى برقرار مى‏کرد.
لقمان با دانشمندان زیاد مى‏نشست. او با هواى نفس خود مبارزه مى‏کرد و... <27> 
او داراى عمرى طولانی، معاصر حضرت داود واز بستگان حضرت ایّوب بود. او میان 
حکیم شدن یا حاکم شدن مخیّر شد و حکمت را انتخاب کرد.
از لقمان پرسیدند: چگونه به این مقام رسیدى ؟ گفت : به خاطر امانت داری، صداقت و
سکوت درباره‏ى آنچه به من مربوط نبود. <28> 
امام صادق (علیه اسلام) فرمود: لقمان نسبت به رهبر آسمانیِ زمان خود معرفت داشت. <29> 
گرچه خداوند به او کتاب آسمانى نداد، ولى همتاى آن یعنى حکمت را به او آموخت.
روزى مولاى لقمان از او خواست تا بهترین عضو گوسفند را برایش بیاورد. لقمان زبان 
گوسفند را آورد. روز دیگر گفت : بدترین عضو آن را بیاور. لقمان باز هم زبان گوسفند را آورد.
چون مولایش دلیل این کار را پرسید، لقمان گفت : اگر زبان در راه حقّ حرکت کند و
سخن بگوید، بهترین عضو بدن است وگرنه بدترین عضو خواهد بود. <30> 
در عظمت لقمان همین بس که خدا و رسول او و امامان معصوم : پندهاى او را براى 
دیگران نقل کرده‏اند.
گوشه‏اى از نصایح لقمان 
اگر در کودکى خود را ادب کنی، در بزرگى از آن بهره مند مى‏شوی.
از کسالت و تنبلى بپرهیز، بخشى از عمرت را براى آموزش قرار بده و با افراد لجوج،
گفتگو و جدل نکن.
با فقها مجادله مکن، با فاسق رفیق مشو، فاسق را به برادرى مگیر و با افراد متّهم،
همنشین مشو.
تنها از خدا بترس و به او امیدوار باش. بیم و امید نسبت به خدا در قلب تو یکسان باشد.
بر دنیا تکیه نکن و دل مبند و دنیا را به منزله‏ى پلى در نظر بگیر.
بدان که در قیامت از تو درباره‏ى چهار چیز مى‏پرسند: از جوانى که در چه راهى صرف 
کردی، از عمرت که در چه فنا کردی، از مال و دارایى ات که از چه راهى بدست آوردى و آن را
در چه راهى مصرف کردی.
به آنچه در دست مردم است چشم مدوز و با همه‏ى مردم با حسن خلق برخورد کن.
با همسفران زیاد مشورت کن و توشه‏ى سفر خود را بین آنها تقسیم کن.
اگر با تو مشورت کردند، دلسوزى خود را خالصانه به آنها اعلام کن. اگر از تو کمک و
قرضى درخواست کردند، مساعدت کن و به سخن کسى که سنّ او بیشتر از توست، گوش فراده.
نمازت را در اوّل وقت بخوان، نماز را حتّی در سخت‏ترین شرایط به جماعت بخوان. <31> 
اگر در نماز بودی، قلب خود را حفظ کن.
اگر در حال غذا خوردن بودی، حلق خود را حفظ کن.
اگر در میان مردم هستی، زبان خود را حفظ کن.
هرگز خدا و مرگ را فراموش مکن، امّا احسانى که به مردم مى‏کنى یا بدى که دیگران 
در حقّ تو مى‏کنند فراموش کن. <32> 
حکمت؛ معرفت، طاعت 
حکمت، بینشى است که در سایه‏ى معرفت الهى پدید آید و بر اساس فکر در اسرار هستى 
و رسیدن به حقّ، نور و تقوا مى‏توان به آن دست یافت. 
امام باقر(علیه اسلام) فرمودند: حکمت، همان فهم، معرفت و شناخت عمیق است، شناختى که 
انسان را به بندگى خدا و رهبر آسمانى وا دارد و از گناهان بزرگ دور سازد. امام صادق (علیه اسلام)
فرمودند: رأس حکمت، طاعت خداوند است. <33> 
راغب در معناى این واژه مى‏گوید: حکمت، رسیدن به حقّ به واسطه علم وعقل است. <34> 
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: من سراى حکمت هستم و علیّ درگاه آن، هرکس طالب حکمت 
است باید از این راه وارد شود. «انا دار الحکمه و علیّ بابها فمن اراد الحکمه فلیأت الباب» <35> در
روایات متعدّد، اهل بیت : دروازه و کلید حکمت معرّفى شده‏اند. <36> 
ارزش حکمت 
یکى از وظایف انبیا، آموزش کتاب و حکمت است. (و یعلّمهم الکتاب والحکمه) <37> 
حکمت، همتاى کتاب آسمانى است، و به هر کس حکمت عطا شود، خیر کثیر داده شده 
است. (یؤتى الحکمه من یشاء و من یؤت الحکمه فقد اوتى خیرا کثیرا) <38> 
به گفته‏ى روایات؛ حکمت، همچون نورى است که در جان قرار مى‏گیرد و آثار آن در گفتار
و رفتار انسان پیدا مى‏شود. <39> 
حکمت، بینش و بصیرتى است که اگر در فقیر باشد، او را در جامعه از ثروتمند محبوب‏تر
مى‏کند و اگر در صغیر باشد، او را بر بزرگسالان برترى مى‏بخشد. <40> 
حکمت، گمشده‏ى مؤمن است <41> و در فراگیرى آن به قدرى سفارش شده است که 
فرموده‏اند: همان گونه که لؤلؤ قیمتى را از میان زباله بر مى‏دارید، حکمت را حتّی اگر از
دشمنان بود فرا گیرید. <42> 
فرد حکیم در مسائل سطحى و زودگذر توقّف ندارد، توجّه او به عاقبت و نتیجه‏ى امور
است. نه نزاعى با بالا دست خود دارد و نه زیردستان را تحقیر مى‏کند، سخنى بدون علم و
آگاهى نمى‏گوید و در گفتار و رفتارش تناقضى یافت نمى‏شود.
نعمت‏هاى الهى را ضایع نمى‏کند و به سراغ بیهوده‏ها نمى‏رود، مردم را مثل خود دوست 
دارد و هر چه را براى خود بخواهد براى آنان مى‏خواهد و هرگز با مردم حیله نمى‏کند.
حکمت چگونه به دست مى‏آید؟
حکمت، هدیه‏اى است که خداوند به مخلصین عنایت مى‏فرماید. در روایات متعدّد
مى‏خوانیم : «مَن اَخلَصَ لله اربعین صَباحاً ظَهرت یَنابیع الحکمه من قلبه على لسانه»، هر کس 
چهل شبانه روز کارهایش خالصانه باشد، خداوند چشمه‏هاى حکمت را از دل او به زبانش 
جارى مى‏سازد. <43> 
در حدیث دیگرى مى‏خوانیم : کسى که در دنیا زاهد باشد و زرق و برق‏ها او را فریب ندهد،
خداوند حکمت را در جانش مستقر مى‏کند. <44> حفظ زبان، کنترل شکم و شهوت، امانتداری،
تواضع و رها کردن مسائل غیر مفید، زمینه‏هاى پیدایش حکمت است. <45> 
نمونه‏هاى حکمت 
خداوند در سوره‏ى اسراء از آیه 22 تا آیه 38 دستوراتى داده و در پایان مى‏فرماید: این اوامر
و نواهى حکمت‏هایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است، آن دستورات عبارتند از:
یکتاپرستى و دورى از شرک، احسان و احترام به والدین به خصوص در هنگام پیری، گفتار
کریمانه و تواضع همراه با محبّت، دعاى خیر به آنان، پرداخت حقّ الهى به اولیاى خدا، فقرا و
در راه ماندگان، پرهیز از اسراف و ولخرجی، میانه روى در مصرف، پرهیز از نسل کشى و عمل 
نامشروع جنسی، دورى از تصرّف در مال یتیم، اداى حقّ مردم و دورى از کم فروشی، پیروى 
نکردن از چیزى که به آن هیچ علم و آگاهى ندارى ودورى از راه رفتن متکبّرانه. 
سپس مى‏فرماید: (ذلک مما اوحى الیک ربّک من الحکمه) این سفارشات نمونه‏هاى 
حکمت الهى است.
(0) نظر
X