حكمت نامه لقمان (409)
نصايح لقمان به مردم (109)
احاديث لقمان حكيم (45)
چهل حديث قرآني (41)
ترجمه و تفسير سوره مباركه لقمان (34)
احاديث امام عصر (18)
زندگينامه لقمان حكيم (14)
پاي درس لقمان حكيم (9)
نصايح لقمان به فرزندش (8)
مقالات سوره لقمان (5)
كليپ قرآني (2)
پندي از سقراط حكيم (1)
ورزش در احاديث (1)
انشاي حكمت (1)
احادیث لقمان حکیم (1)
آمده ام شاه پناهم بده (0)
بدون موضوع (12)
فيلم - قرائت و ترجمه گوياي سوره مباركه لقمان
متن سوره مباركه لقمان همراه با فايل پي دي اف
كليپ صوتي - بچه ها هم بايد امر به معروف كنند
عكس نوشته - سوره مباركه لقمان آيه ۱۸- مغرور نباش
فيلم - قرائت و ترجمه گوياي سوره مباركه لقمان
آخرين پند لقمان حكيم از زبان مرحوم دولابي(عمارنامه)
انيميشن حق شناسي لقمان حكيم(عمارنامه)
ديدار حضرت آيتالله سبحاني با رهبر انقلاب
تصاوير / ترخيص رهبر انقلاب از بيمارستان
عيادت دانشجويان از رهبر معظم انقلاب تصاوير
تصاوير صبح پنجشنبه رهبر انقلاب در بيمارستان
محور بيانات رهبري در ديدارهاي با خبرگان
ويژه نامه چند رسانه اي� هفته دفاع مقدس�
خاطره اي كه شهيد مطهري را ۲۰ دقيقه خنداند!
آموزش تصويري مناسك حج تمتع
عكس/ مزارِ ديدني يك اهل ايمان
ستارگان كوير شهرستان كاشان
قبله هفتمين
حكمت نامه
پندهاي پدرانه لقمان
شهر ري
اِقرَا بِاسمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ
از تبار باران
صراط مستقيم
دعوت حق
آرامش بخش قلب
زنان معراجي
قرآن،بهشت طلايي
آواي .:::. نــدبــه
ثقلين
تلاوت هاي برتر
سوره مباركه لقمان
لهوالحديث
طلبه مبلغ
راه زندگي
شاه دلارا
بانـــــــوي خورشيد
بانوي امداد
سجده لقمان
پندهاي لقماني
فلاحت نامه
پايگاه مجازي ناصحين
مسير حق
قرآن كتاب زندگي
لقمان حكيم
فرشتگان خاكي
سوره مباركه لقمان
. . . سوره لقمان . . .
روشنايي راه زندگي،قرآن
قران مسير روشن هدايت
لقمان هدايت زندگي
قرآن سوره لقمان
مسير حق
سجده لقمان
تعداد بازدیدها :
تعداد نوشته ها :
تعداد نظرات :
آيه14 سوره لقمان
تفسير آيه در ادامه مطلب
تفسیر نور
کلمهى «وَهن»، به معناى ضعف جسمانى است، چنانکه «توهین» به معناى تضعیفِ
شخصیّت است.
دایرهى احسان، گستردهتر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت مىشود،
ولى انفاق معمولاً در کمکهاى مالى به کار مىرود. در قرآن کریم، احسان به والدین در کنار
توحید مطرح شده است. (و قَضى ربّک اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا) <78>
در آیه مورد بحث، ابتدا دربارهى نیکى به والدین سفارش شده، سپس به دوران باردارى
مادر اشاره کرده تا وجدان اخلاقى انسان را تحریک و بیدار کند و به او تذکّر دهد که
گذشتهها را فراموش نکند. همواره به یاد داشته باشد که مادرش او را حمل کرد و از شیرهى
جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراک خود صرف نظر کرد که هیچ کس
حاضر نبود چنین زحمتهایى را تحمّل کند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و
یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است.
والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیهى قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد،
و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین.
1- از سخن حقّ پیروى کنیم، چه موعظهى بندهى خدا باشد، (لقمان) و چه
وصیّت خداوند سبحان. (وصّینا)
2- همهى انسانها، در هر رتبه و شرایطى که باشند مدیون والدین هستند. (وصّینا
الانسان) «(الانسان»، شامل همهى مردم مىشود)
3- احترام والدین، حقّى است انسانى نه فقط اسلامی، حتّی والدین کافر را باید
احسان نمود. (وصّینا الانسان بوالدیه)
4- آن که زحمت بیشترى مىکشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش
جداگانه برده شود. (والدیه - اُمّه)
5- در فرمانهاى عمومی، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه
انسانها هستند، باردارى مادران مطرح است که مربوط به همهى مردم است و
هر انسانى مادر دارد). (حملته اُمّه)
6- به بهانه آن که کاری، وظیفهى طبیعى فردى است، نباید از سپاس و احسان او،
شانه خالى کنیم. (بارداری، امرى طبیعى است، ولى ما مسئولیّت داریم که به
مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانى کنیم). (حملته اُمّه)
7- یادى از گذشتهها کنیم تا روحیّهى شکرگزارى در ما زنده شود. (حملته اُمّه)
8- دوران باردارى و شیردادن، از عوامل پدیدآورندهى حقوق مادر بر فرزند و
مهمترین دوران شکل گیرى شخصیّت فرزند است. (حمله اُمّه... و فصاله)
9- جدا کردن کودک از شیر مىتواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعد
از پایان دو سال باشد. (کلمهى «فصال»، به معناى بازگرفتن کودک از شیر است
و «فى عامین»، نشان آن است که در لابلاى دو سال نیز مىتوان کودک را از شیر
گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.)
10- تحمّل سختى در راه انجام وظیفه، سرچشمهى پیدایش حقوق فوق العاده
است. کسانى که با وجود ضعف و خستگى بار مسئولیّتى را بر دوش
مىکشند، حقّ بیشترى بر انسان دارند. (وهناً على وهن)
11- سپاسگزارى از والدین، از جایگاه والایى نزد خداوند برخوردار است. (ان
اشکر لى ولوالدیک) بعد از شکر خداوند، تشّکر از والدین مطرح است.
12- سرانجام همهى ما به سوى خداست، پس از ناسپاسى نسبت به والدین
بترسیم. (الیّ المصیر)
13- ایمان به رستاخیز، انگیزهى عمل صالح از جمله احسان به والدین است.
(الیّ المصیر)
14- حقّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. (ان اشکر لى ولوالدیک) تشکّر و
احسان به والدین، ما را از خداوند غافل نکند.
در پایانِ پیامهاى این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شکر
خداوند، اشاره اجمالى داریم :
احسان به والدین
در آیههاى 83 سورهى بقره، 36 سورهى نساء، 151 سورهى انعام و 23 سورهى اسراء در
رابطه با احسان به والدین سفارش شده، ولى در سورهى لقمان، احسان به والدین به صورت
وصیّت الهى مطرح شده است.
در موارد متعدّدى از قرآن، تشکّر از والدین در کنار تشکّر از خدا مطرح شده و در بعضى
موارد نیز به زحمات طاقت فرساى مادر اشاره شده است.
جایگاه والدین به قدرى بلند است که در آیهى بعد مىفرماید: اگر والدین تلاش کردند تو را
به سوى شرک گرایش دهند، از آنان اطاعت نکن، ولى باز هم رفتار نیکوى خود را با آنان قطع
نکن. یعنى حتّی در مواردى که نباید از آنان اطاعت کرد، نباید آنها را ترک کرد.
آری، احترام به والدین از حقوق انسانى است، نه از حقوق اسلامی، از حقوق دائمى است،
نه از حقوق موسمى و موقّت.
در روایات مىخوانیم که احسان به والدین در همه حال لازم است، خوب باشند یا بد، زنده
باشند یا مرده.
پیامبر را دیدند که از خواهر رضاعى خود بیش از برادر رضاعى اش احترام مىگیرد، دلیل
آن را پرسیدند، حضرت فرمود: چون این خواهر بیشتر به والدینش احترام مىگذارد. <79>
در قرآن مىخوانیم که حضرت یحیى و حضرت عیسى (علیه السلام) هر دو مأمور بودند به مادران
خویش احترام گذارند. <80>
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بعد از نماز اوّل وقت، کارى بهتر از احترام به والدین نیست. <81>
در کربلا، پدرى را شهید کردند و فرزندش به یارى امام برخواست. امام حسین (علیه اسلام) به فرزند
فرمود: برگرد، زیرا مادرت داغ شوهر دیده و شاید تحمّل داغ تو را نداشته باشد. جوان گفت :
مادرم مرا به میدان فرستاده است. <82>
گسترهى معناى والدین
در فرهنگ اسلام، به رهبر آسمانی، معلّم و مربّى و پدرِ همسر نیز پدر گفته مىشود.
در روزهاى پایانى عمر پیامبر که حضرت در بستر بیمارى بودند، به على (علیه اسلام) فرمودند: به
میان مردم برو و با صداى بلند بگو:
لعنت خدا بر هر کس که عاقّ والدین باشد،
لعنت خدا بر هر بردهاى که از مولایش بگریزد،
لعنت خدا بر هر کسى که حقّ اجیر و کارگر را ندهد.
حضرت على (علیه اسلام) آمد و در میان مردم این جملات را گفت و برگشت. بعضى از اصحاب این
پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما دربارهى احترام به والدین و مولا و اجیر قبلاً این گونه
سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازهاى نبود که پیامبر از بستر بیمارى براى ما بفرستد.
حضرت که متوجّه شد مردم عمق پیام او را درک نکردهاند، بار دیگر على (علیه اسلام) را فرستاد و
فرمود: به مردم بگو:
مُرادم از عاقّ والدین، عاق کردن رهبر آسمانى است. یا علیّ! من و تو پدر این امّت هستیم
و کسى که از ما اطاعت نکند عاقّ ما مىشود.
من و تو مولاى این مردم هستیم و کسانى که از ما فرار کنند، مورد قهر خدا هستند.
من و تو براى هدایت این مردم اجیر شدهایم و کسانى که حقّ اجیر را ندهند، مورد لعنت
خدا هستند.
در این ماجرا ملاحظه مىفرمایید که گرچه احسان و اطاعت از والدین یک معناى معروف
و رسمى دارد، ولى در فرهنگ اسلام مسأله از این گستردهتر است.
شکر خداوند
خداوند، نیازى به عبادت و تشکّر ما ندارد و قرآن، بارها به این حقیقت اشاره نموده و
فرموده است : خداوند از شما بى نیاز است. <83> ولى توجّه ما به او، مایهى عزّت و رشد خود
ماست، همان گونه که خورشید نیازى به ما ندارد، این ما هستیم که اگر منازل خود را رو به
خورشید بسازیم، از نور و روشنایى آن استفاده مىکنیم.
یکى از ستایشهایى که خداوند در قرآن از انبیا دارد، داشتن روحیهى شکرگزارى است.
مثلاً دربارهى حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتى که در برابر بى وفایى همسر، فرزند و
مردم متحمّل شد، خداوند از شکر او یاد کرده و او را شاکر مىنامد. (کان عبداً شکوراً) <84>
بارها خداوند از ناسپاسى اکثر مردم شکایت کرده است.
البتّه توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، همان گونه که حضرت سلیمان از او چنین
درخواست کرد: (ربّ اوزعنى أن أشکر نعمتک الّتى انعمت علیّ) <85> ما غالباً تنها به نعمتهایى
که هر روز با آنها سر و کار داریم توجّه مىکنیم و از بسیارى نعمتها غافل هستیم، از جمله
آنچه از طریق نیاکان و وراثت به ما رسیده و یا هزاران بلا که در هر آن از ما دور مىشود و یا
نعمتهاى معنوی، مانند ایمان به خدا و اولیاى او، یا تنفّر از کفر و فسق و گناه که خداوند در
قرآن از آن چنین یاد کرده است : (حبّب الیکم الایمان و زیّنه فى قلوبکم و کرّه الیکم الکفر
والفسوق والعصیان) <86>
علاوه بر آنچه بیان کردیم، بخشى از دعاهاى معصومین نیز توجّه به نعمتهاى الهى و
شکر و سپاس آنهاست، تا روح شکرگزارى را در انسان زنده و تقویت کند.
شکر الهی، گاهى با زبان و گفتار است و گاهى با عمل و رفتار.
در حدیث مىخوانیم : هرگاه نعمتى از نعمتهاى الهى را یاد کردید، به شکرانهى آن
صورت بر زمین گذارده و سجده کنید و حتّی اگر سوار بر اسب هستید، پیاده شده و این کار را
انجام دهید و اگر نمىتوانید، صورت خود را بر بلندى زین اسب قرار دهید و اگر این کار را هم
نمىتوانید، صورت را بر کف دست قرار داده و خدا را شکر کنید. <87>
نمونههاى شکر عملى
1- نماز، بهترین نمونهى شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى
اینکه ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. (انّا اعطیناک الکوثر فصلّ لربّک و
انحر) <88>
2- روزه؛ چنانکه پیامبران الهى به شکرانه نعمتهاى خداوند، روزه مىگرفتند. <89>
3- خدمت به مردم. قرآن مىفرماید: اگر بى سوادى از باسوادى درخواست نوشتن کرد، سر
باز نزند و به شکرانه سواد، نامهى او را بنویسد. (ولا یأب کاتب أن یکتب کما علّمه الله) <90>
در اینجا نامه نوشتن که خدمت به مردم است، نوعى شکر نعمت سواد دانسته شده است.
4- قناعت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «کن قَنِعاً تکن اشکر الناس» <91> قانع باش تا
شاکرترین مردم باشی.
5- یتیم نوازی. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى اینکه یتیم بودى و ما به تو
مأوا دادیم، پس یتیم را از خود مران. (فامّا الیتیم فلا تقهر) <92>
6-کمک به محرومان و نیازمندان. خداوند به پیامبرش مىفرماید: به شکرانهى اینکه
نیازمند بودى و ما تو را غنى کردیم، فقیرى را که به سراغت آمده از خود مران. (و امّا السائل
فلا تنهر) <93>
7-تشکّر از مردم. خداوند به پیامبرش مىفرماید: براى تشکّر و تشویق زکات دهندگان، بر
آنان درود بفرست، زیرا درود تو، آرام بخش آنان است. (و صلّ علیهم انّ صلاتک سکن
لهم) <94>
تشکّر از مردم تشکر از خداوند است، همان گونه که در روایت آمده است : کسى که از
مخلوق تشکّر نکند، از خداوند شکرگزارى نکرده است. «مَن لم یشکر المنعم من المخلوقین لم
یشکر الله» <95>
تلخیها هم تشکّر مىخواهد
قرآن مىفرماید: (عسى أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسى أن تحبّوا شیئاً و هو شرّ
لکم) <96> چه بسیار چیزهایى که شما دوست ندارید، ولى در حقیقت به نفع شماست و چه
بسیار چیزهایى که شما دوست دارید، ولى به ضرر شماست.
اگر بدانیم؛ دیگران مشکلات بیشترى دارند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، توجّه ما را به خداوند بیشتر مىکند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، غرور ما را مىشکند و سنگدلى ما را برطرف مىکند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به یاد دردمندان مىاندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به فکر دفاع و ابتکار مىاندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ارزش نعمتهاى گذشته را به ما یادآورى مىکند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، کفّارهى گناهان است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب دریافت پاداشهاى اُخروى است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، هشدار و زنگ بیدارباش قیامت است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب شناسایى صبر خود و یا سبب شناسایى دوستان واقعى است.
و اگر بدانیم؛ ممکن بود مشکلات بیشتر یا سختترى براى ما پیش آید، خواهیم دانست
که تلخیهاى ظاهرى نیز در جاى خود شیرین است.
آری، براى کودک، خرما شیرین و پیاز و فلفل تند و ناخوشایند است، امّا براى والدین که
رشد و بینش بیشترى دارند، ترش و شیرین هردو خوشایند است.
حضرت على (علیه اسلام) در جنگ اُحد فرمود: شرکت در جبهه از مواردى است که باید شکر آن را
انجام داد. «و لکن من مواطن البشرى و الشکر» <97> و دختر او حضرت زینب (سلام الله علیها) در پاسخ
جنایتکاران بنى امیّه فرمود: در کربلا جز زیبایى ندیدم. «ما رأیت الاّ جمیلاً» <98>
به یکى از اولیاى خدا گفته شد حقّ تشکّر از خداوند را بجا آور. او گفت : من از تشکّر و
سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترین شکر همین است که اقرار کنى من توان شکر او را ندارم.
سعدى گوید:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
بنده همان به که زتقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد